سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اى پسر آدم اندوه روز نیامده‏ات را بر روز آمده‏ات میفزا که اگر فردا از عمر تو ماند ، خدا روزى تو را در آن رساند . [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 89 اردیبهشت 30 , ساعت 12:27 عصر

ایثارگری عشق و سلطه‏جویی هوس


عشق پاک، عاشق را محبّ معشوق و طالب سعادت، آسایش و کمال او بار می‏آورد و گرچه وصال محبوب غایت آرزوی اوست ولی حاضر است برای رضای محبوب حتی از این وصال چشم بپوشد و هر چه دارد در راه محبوب ایثار کند و فقط به تمنای وصال بسنده نماید. او محبوب را نه برای خواهش دل خودش، بلکه برای کمالاتی که در او هست می‏طلبد و می‏خواهد در کنار وی و به کمک او راه بندگی را بپوید و با انس و آرامش حاصل از همسری او، در بندگی کوشاتر باشد. ولی هوس‏بازانِ مدعی عشق، در پی جستن رضای دل و کام خویش هستند نه کام‏دادن به محبوب.


 


«جوهر عشق، رنج بردن برای چیزی و پروردن آن است. عاشق نسبت به معشوق احساس مسئولیت می‏کند و آماده ایثارگری است ولی مدعی عشق به جای احساس مسئولیت نسبت به معشوق در پی سلطه‏جویی و تملک اوست. در آنجا که احترام است، استثمار نیست.»(1)


 


چه زیبا گفته است شاعر:


ای کاش که معشوق ز عاشق طلب جان می‏کرد


تا که هر بی‏سر و پایی نشود یار کسی‏


 


داستان زیر می‏تواند معیاری برای شناسایی محبت صادقانه از خواهش نفسانی باشد.


گفته‏اند مردی فقیر و مؤمن به مردی مؤمن و ثروتمند ارادت داشت زیرا او را در ایمان صادق می‏دانست. روزی به حاجت نزد دوست ثروتمندش رفت و دوست ثروتمند که بارها از وی ابراز ارادت دیده بود، در مقام امتحان وی برآمد و با اینکه می‏توانست خواسته وی را برآورد، ولی اجابت نیازش را رد کرد. مدتی گذشت و در ارادت مرد فقیر نسبت به خود خللی ندید. دو بار دیگر نیز تقاضا و عرض حاجت دوست فقیرش را به عمد رد کرد ولی در دوستیِ وی خللی مشاهده نکرد. بعد از بار سوم روزی به او گفت: ای دوست، سه بار به من عرض حاجت کردی و هر سه بار تو را جواب رد دادم با اینکه می‏توانستم خواسته‏ات را برآورده سازم و خودت هم بر توانایی من عالم بودی ولی در این مدت و با وجود این سه بار نامهربانی من، در دوستی تو نسبت به خود خللی و نقصانی نیافتم. علت چه بود؟


 


مرد فقیر جواب داد: من تو را نه برای خودم بلکه برای صفات متعالی‏ات که می‏شناختم دوست می‏داشتم و لذا اجابت نکردن تو خواسته‏های مرا، در آن محبت خللی ایجاد نمی‏کرد. اگر تو همین گونه بارها هم مرا رد کنی باز هم تو را به خاطر کمالات وجودی‏ات دوست خواهم داشت.


 


اگر عشق ناب و پاک و ناشی از شناخت و مبتنی بر کمالات نفسانی باشد، به هیچ وجه نه از بین می‏رود و نه نقصان می‏یابد هر چند که از محبوب نامهربانی‏ها ببیند و چنین عاشقی ایثار و فداکاری و جلب رضایت محبوب را بسیار بیشتر از وصال وی دوست می‏دارد.


ادامه مطلب...


لیست کل یادداشت های این وبلاگ